پردیس بنت الهدی صدر رشت

حجاب برتر

آقای کافی نقل می کردند
داشتم میرفتم قم، ماشین نبود، ماشین های شیراز رو سوار شدیم. یه خانمی هم جلوی ما نشسته بود،اون موقع هم که روسری سرشون نمی کردن.
هی دقیقه ای یکبار موهاشو تکون می داد و سرشو تکون می داد.می خواست یه جوری جلب توجه عمومی کنه ، برگشت، یه مرتبه نگاه کرد به منو خانمم که کنار دست من نشسته (خب چادر سرش بود و پوشیه هم زده بود به صورت)
گفت: آقا اون بقچه چیه گذاشتی کنارت؟ بردار یکی بشینه
نگاه کردم دیدم به خانم ما میگه بقچه
گفتم: این خانم ماست
گفت: پس چرا اینطوری پیچیدیش؟
همه خندیدند.به راننده گفتم: این چیه بغل ماشینت؟
گفت: آقاجون، ماشینه. ماشین هم ندیدی تو ؟
گفتم: چرا؟! دیدم ولی این چیه روش کشیدن؟
گفت: چادره روش کشیدن دیگه
گفتم: خب، چرا چادر روش کشیده؟
گفت: من باید تا شیراز گاز و ترمز کنم، چادر کشیدن کسی دست بهش نزنه،خط نندازه روش
گفتم: خب، چرا شما نمی کشی رو ماشینت؟
گفت: حاجی جون بشین تو رو قرآن این ماشین عمومیه کسی چادر روش نمی کشه
اون خصوصیه روش چادر کشیدن
"منم زدم رو شونه شوهر این زنه گفتم: این خصوصیه، ما روش چادر کشیدیم"